6 تصور نادرست درباره اینفلوئنسر مارکتینگ

6 تصور نادرست درباره اینفلوئنسر مارکتینگ
  • 1396,12,05
  • samadminfillip
  • 0

تصورات نادرست زیادی در مورد اینفلوئنسر مارکتینگ وجود دارد، اما این مطلب کاربردی به شما کمک خواهد کرد تا این افکار اشتباه را کنار بگذارید و همیشه یک قدم از رقبا جلوتر باشید.

استفاده از اینفلوئنسرها یا همان افراد تاثیرگذار در بازاریابی به شکل روزافزونی در حال رشد است، اما با وجود این، هنوز هم افسانه ها و تصورات غلط زیادی در میان مردم رایج است. ما در این مطلب به رایج ترین این تصورات اشتباه اشاره می کنیم:

۱. جذب مشتری از طریق سایر روش های بازاریابی دیجیتال کارآمدتر است

واقعیت این است که هزینه های جذب مشتری از طریق روش های قدیمی تر بازاریابی دیجیتال بسیار بالا است. در سالهای اخیر، تغییرات قابل توجهی که در دنیای بازاریابی و هزینه های آن ایجاد شده را به چشم دیده ایم. هزینه های جذب مشتری در پلتفرم هایی مانند گوگل و فیسبوک تا بیش از 300 درصد رشد داشته است، چرا که فضای حاکم بر این بسترهای تبلیغات بیش از پیش رقابتی شده و عموماً به عنوان فرصت هایی مطرح می شوند که بهره برداری از آنها از یک «گزینه» به یک «ضرورت» بی چون و چرا و مسلّم تبدیل شده است.

در همین حال، میزان کلیک های روی تبلیغات حاکی از آن است که مردم نسبت به تبلیغات دیجیتال توجهی ندارند و آنها را نادیده می گیرند. در این میان، هزینه تبدیل یک کاربر به مشتری بالفعل سر به فلک گذاشته و بر مبنای برخی از آمارها تا 450 درصد رشد داشته است.

به جرأت می توان ادعا کرد که همه مشتریان بالقوه کسب و کارهای مختلف از تکنولوژی مسدودسازی تبلیغات استقبال کرده اند. تا پایان سال 2015 میلادی بیش از 198 میلیون نفر از نرم افزارهای مسدودسازی تبلیغات استفاده کرده اند. اپل هم سیستم عامل خود را به روی این دست از اپ ها باز کرده که این به نوبه خود مانند یک کاتالیزور عمل کرده است.

در هر صورت، چیزی که واضح و روشن است این است که مردم دیگر تمایلی به دیدن تبلیغات ندارند؛ عموماً نسبت به تبلیغات از خود واکنشی نشان نمی دهند، یا حتی بدتر، واکنش آنها نسبت به تبلیغات منفی است.

۲. مردم آنقدر بدبین هستند که به اینفلوئنسرها اعتماد نمی کنند

اینفلوئنسر مارکتینگ در مقایسه با تبلیغات سنتی مورد پذیرش و استقبال عموم مردم قرار گرفته و تحقیقات حاکی از اعتماد بالای کاربران به اینفلوئنسرها هستند. بر طبق اعلام توییتر، مردم تقریباً به اندازه دوستان نزدیک خود به اینفلوئنسرها اعتماد دارند. از آنجایی که محتوای تولید شده توسط اینفلوئنسرها کمتر رنگ و بوی تبلیغات دارد و طرفداران آنها شخصاً و با میل خود و با هدف مشاهده پیام های آنها ایشان را دنبال می کنند، در نتیجه اگر اینفلوئنسر مارکتینگ به درستی انجام شود این پتانسیل را دارد که بالاترین بازده را در میان کانال های مختلف بازاریابی داشته باشد.

۳. هر چه اینفلوئنسر بزرگتر، بهتر

لازم و ضروری است که برندها به دنبال اینفلوئنسرهایی باشند که با زمینه فعالیت آنها تناسب دارند. باید توجه داشته باشید که همه اینفلوئنسرها مثل هم نیستند. البته بدون شک اینفلوئنسرها عموماً مورد اعتماد دنبال کنندگان خود هستند. اما سوال این است که چه کسی و در چه صورت به آنها اعتماد می کند؟ به عنوان مثال، کسی مثل کیم کارداشیان مخاطبان فراوانی دارد، اما این جمله که همه دنبال کنندگان وی تحت هر شرایطی به او اعتماد می کنند از واقعیت به دور است. البته احتمالاً اغلب آنها در مورد مواردی که به مد و فشن مربوط می شود به او اعتماد می کنند، اما وقتی که او یک محصول بهداشتی یا یک نوشیدنی انرژی زا را تبلیغ می کند مردم فوراً متوجه می شوند که چه خبر است و اگر زبان تان بد نیست می توانید نظرات زیر چنین پست هایی را شخصاً بخوانید.

انتخاب اینفلوئنسرهای مناسب یکی از مهم ترین بخش های هر استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ است و در غالب موارد، برندها توسط رقم بالای دنبال کنندگان اینفلوئنسرها افسون می شوند، در حالیکه این اعداد و ارقام ارزش زیادی ندارد و اغلب غیرواقعی یا در برگیرنده کاربرانی است که منفعل هستند و هیچ تعاملی با اینفلوئنسر ندارند. به عنوان مثال، می توانید اینفلوئنسرهایی را پیدا کنید که هزاران دنبال کننده دارند، اما لایک های پست های آنها به ندرت به عدد 100 می رسد. همکاری با چنین افرادی با وجود اینکه هزینه های نسبتاً سنگینی در بردارد، اما نتیجه معقولی را عاید شما نخواهد کرد.

۴. اینفلوئنسر مارکتینگ فقط به درد برندهای بزرگی می خورد که بودجه فراوانی دارند

برخی از افراد به اشتباه تصور می کنند که اینفلوئنسر مارکتینگ فقط برای برندهای بزرگ کارآیی دارد، اما واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد. برای مثال، برخی از برندهای کوچک به کمک اینفلوئنسر مارکتینگ در بین اینفلوئنسرها برای خودشان گروه های طرفداری درست می کنند. به عنوان یک نمونه، یکی از برندهای تولیدکننده نوشیدنی های طبیعی یک گروه طرفداری اینفلوئنسری متشکل از مربیان یوگا ایجاد کرد و محصولات خود را به طور منظم و به رایگان برای آنها ارسال می کرد. این مربیان یوگا محصولات مورد نظر را به شاگردان خود توصیه می کردند. این تولیدکننده با حداقل سرمایه گذاری توانست سود سرشاری را کسب کند. آخرین گزارش برند مربوطه نشان می دهد که رشد خرید از فروشگاه آنلاین آن پس از اتخاذ این سیاست به دو برابر رسیده است.

در هر صورت، توجه داشته باشید که حتی اگر کسب و کار کوچکی دارید، با اتخاذ سیاست های خلاقانه و متناسب با اندازه و توانایی های برند خود می توانید از مزایای اینفلوئنسر مارکتینگ بهره مند شوید.

۵. اینفلوئنسر مارکتینگ با بازاریابی سنتی هیچ نقطه اشتراکی ندارد

اساساً اینفلوئنسر مارکتینگ هم یکی از انواع بازاریابی است. شما به عنوان یک بازاریاب باید مخاطبی را پیدا کنید که به محصول شما علاقمند است؛ کانالی را بیابید که به واسطه آن بتوانید به مخاطب دسترسی پیدا کنید؛ و پیامی را برای مخاطب مورد نظر ارسال کنید که به مذاق وی خوش می آید.

برندهایی که به جای آنکه به دنبال سلبریتی های بزرگی باشند که مخاطبان متنوع و گوناگونی دارند اهمیت انتخاب اینفلوئنسرهایی که مخاطبان متناسب تری با کسب و کار آنها دارند و ارتباط اینفلوئنسر نیز با آنها مستقیم تر و سرراست تر است را درک می کنند، به مخاطبانی دسترسی پیدا می کنند که برای آنچه که می گویند اهمیت قائل هستند و در نتیجه، نتایج بهتری را نیز کسب می کنند.

نکته کلیدی و مهم این است که به جای کارهای سفارشی به دنبال ایجاد رابطه های مستمر با اینفلوئنسرهایی باشید که نظر مثبتی نسبت به محصولات یا برند شما دارند.

۶. هیچ مکان متمرکزی برای انتخاب اینفلوئنسرها و تعامل با آنها وجود ندارد

این مورد از مواردی است که باعث می شود که اینفلوئنسر مارکتینگ بیش از پیش دشوار به نظر برسد. با این وجود، حقیقت این است که شرکت هایی در زمینه اینفلوئنسر مارکتینگ فعالیت می کنند که پلتفرم های واسطی را برای انتخاب اینفلوئنسر و ایجاد یک پل ارتباطی بین وی و برند فراهم می کنند. به کمک خدمات این پلتفرم ها می توانید اینفلوئنسرهای متناسب را انتخاب کنید و با آنها تعامل داشته باشید.

 

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *